دین مارتین زاده هفت ژوین هزار و نهصد و هفت است. وی خواننده-بازیگر-تهیه کننده فیلم و کمدین مجری قهار تلوزیون ایتالیا و آمریکا بود.مارتین با لقب شاه با حال بخاطر اعتماد به نفسش شناخته شد. و به عنوان ستاره ای در کنسرت های شبانه شناخته شد. مارتین همانا مردی عاقل بود که باید با لوییس دیوانه سر میکرد. در اواخر دهه هزار و نهصد و چهل آن دوبا برنامه های شبانه کاملا شناخته شدند و منتقدین اغلب قادر به توصیف حالات بی نظم و شلوغ آن دو نبودند فقط به یک جمله پسنده میکردند ( مارتین آواز میخواند و لوییس دلقک بازی درمی آورد) اما تماشا چیان از انرژی و هیجان این تیم دو نفره لذت میبردندو احساس رضایت میکردند.
دین مارتین میخواست بیش از فیلم های کمدی یک بازیگر دراماتیک شود برای همین آژانس استعدادیابی متوجه شد. او میتواند تهدید سه گانه بوجود بیاید و آنها میتوانند از کارهایش در کلوپ شبانه و فیلم ها و آهنگ ها پول دربیاورند. دین درسال هزار و نهصد و پنجاه و هشت برای اولین بار در کنار فرانگ سیناترا در درام وینست منیلی با نام ( بعضیها دونده آمدند ) و همچنین فیلم دیگر بنام (زنگها به صدا در می آیند) نقش آفرینی کرد.
مارتین نامزدی گلدن گلاب را برای اجرایش در فیلم کمدی (آن خانم چه کسی بود) را در سال هزار و نهصد شصت گرفت. او همانند سیناترا نمی توانست نت موسیقی را بخواند اما بیش از صد آلبوم و ششصد آهنگ منتشرکرد و آهنگ برتر او بنام (هرکس کسی را دوست دارد) جای آهنگ شب یک روز سخت اثر بیتلز را با رتبه یک درسال هزار و نهصد و شصت و چهار در ایالت متحده گرفت.
امروز دختر دین مارتین درباره پدرش چنین سخن میگوید:پدرم خیلی قانونمند بود. درمنزل،اویه پدر ایتالیایی بود و این قانون در زندگی ما اجرا میشد:صبح بیدار شدی رختخوابت را درست میکنی خودت را تمیز نگه میداری و بعد از مدرسه مستقیم به خانه برمیگردی، تکالیفت را انجام بده و سر وقت شام میخوری و همین که هست اگر نمیخواهی با این قوانین زندگی کنی در خروجی آنجاست باید بروی،میگفتم بابا من فقط نه سال دارم و او میگفت زود باش قانون قانون است انتخاب کن، و ما هیچ وقت نخواستیم کاری کنیم که او را ناامید کنیم و من پدرم را میپرستیدم. خیلی دلم میخواست مثل پدرم یه هنرمند باشم و اکنون دختر دین مارتین معروف با موسیقی جاز هنرنمایی میکند. او میگوید پس از هر اجرا دوست داشتم هوادارانم را ملاقات کنم. هوادارانی که بلافاصله ازخاطرات فراموش نشدنی خود از دین مارتین حرف میزدند. دختر دین مارتین درحالی که هنوز تعجب میکرد که این همه مردم از پدرش یاد میکنند و در عین حال هنوز باور دارند که او یک الکلی بی حساب و کتاب بوده، سال دو هزار و پانزده درگفتگو با لس آنجلس تایمز تاکید کرد:
کنسرت دین مارتین
پدرم همیشه یک لیوان آب سیب روی میزش میگذاشت نه مشروب و این کلک او بود و من همیشه مایوس میشدم از اینکه وقتی مردم این حرفها رو درباره پدرم میزنند و هنوز هم سعی میکنم این مسایل را برای مردم روشن کنم، و من پدرم رادوستدارم ، چون او بازیگر فوق العاده خوبی بود.
او روی فرش قرمز به علاقمندانش امضا میداد. خیلی شاد بود و خیلی عالی بنظر میرسید و تماشگرانش عاشق او بودند. پدرم همیشه ازآسانسور میترسید او هرگز سوار آسانسور نشد،پدرم عاشق گلف بازی بود و گلف بازخبره ای بود. او زود میخوابید تا صبح زود بیدار شود و گلف بازی کند.
اما تنها شایعه ای که درباره مارتین هست که درست است و دخترش دینا تایید می کند که پدرم پیش از این که در هالیود به شهرت برسد یک دماغ بزرگ داشت و یک حامی اسرار آمیز پیدا کرد که به او پول داد تا دماغش را عمل کند.
بسیار خوشحال میشویم تا از طریق فرم زیر از نظرات ، انتقادات و پیشنهادات ارزشمند شما مطلع شویم
برای آموزش موسیقی از طریق واتس آپ از گوشه سمت راست و پایین میتوانید مستقیما به کارشناسان ما متصل شوید.
